چکیده
هدف این مطالعه بررسی تاثیر رسانه ها و همسالان بر نگرش ها نسبت به جراحی زیبایی با استفاده از یک چارچوب اجتماعی-فرهنگی است. نمونه ای از 351 زن استرالیایی در سنین 69-18سال، مقیاس های قرار گرفتن در معرض (مواجهه با) رسانه ، گفتگوهای دوستان، درونی سازی ایده آل های ظاهر، مقایسه ی ظاهر، نارضایتی از بدن و نگرش نسبت به جراحی زیبایی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل همبستگی نشان داد که تقریباً تمام متغیرهای رسانه¬ و دوستان با نگرش های مثبت نسبت به جراحی زیبایی ارتباط معناداری داشتند. یک مدل معادله ساختاری بر اساس مدل اجتماعی-فرهنگی سطح خوبی از تناسب داده¬ها را نشان داد. اثرات مواجهه با رسانه و گفتگوهای دوستان بر نارضایتی از بدن و نگرش ها نسبت به جراحی زیبایی، با درونی سازی میانجی گری شد. ما نتیجه گرفتیم که قرار گرفتن در معرض رسانه و گفتگوهای دوستان نگرش ها را نسبت به جراحی زیبایی به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تاثیر قرار می دهند. نتایج ما به درک مکانیسم های اجتماعی-فرهنگی که انگیزش های زیربنایی زنان برای جراحی زیبایی را در بر می گیرد، کمک میکند.
مقدمه
در ده سال گذشته تقاضا برای جراحی زیبایی به سرعت افزایش یافته است (انجمن آمریکایی جراحی پلاستیک زیبایی (ASAPS)، 2013). به عنوان مثال، در سال 2013، در ایالات متحده بیش از 11 میلیون روش جراحی و غیرجراحی زیبایی انجام شد که نشان¬دهنده افزایش 279 درصدی تعداد روش¬های انجام شده از سال 1997 است (ASAPS، 2013). روش¬های جراحی % 16.5 از کل روش¬ها و غیرجراحی (مثلاً بوتاکس) %83.5 از کل را نشان می¬دهد. نود و یك درصد از این روش¬ها بر روی زنان انجام می¬شد و افرادی در سنین 35 تا 50 سال بیشتر به دنبال روش¬های زیبایی بودند. پنج روش¬ جراحی شایع برای زنان عبارت بودند از: بزرگ کردن سینه ، لیپوساکشن ، جراحی باز شکم ، بالا کشیدن سینه و عمل جراحی پلک (ASAPS، 2013). علیرغم محبوبیت رو به رشد جراحی زیبایی، عوامل اجتماعی و روانشناختی که نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی را تحت تاثیر قرار می¬دهند، هنوز به طور کامل بررسی نشده است.
در پیشینه تحقیقات در دسترس، نارضایتی از بدن به طور صریح به عنوان یک انگیزه اصلی برای جراحی زیبایی گزارش شده است. سارور، وادن، پرتشوک و ویتاکر (1998)در مدل خود از اهداف جراحی زیبایی ادعا کردند افرادی که هم به شدت از ظاهر خود ناراضی هستند و هم به شدت برای ظاهر سرمایه گذاری می¬کنند به احتمال بیشتری تمایل به مداخلات جراحی زیبایی دارند. در واقع، نارضایتی افزایش یافته از بدن در تعدادی از مطالعات انجام شده از بیماران جراحی زیبایی پیش از عمل گزارش شده است (از جمله بولتون، پروزینسکی، کش و پرسینگ، 2003؛ دیدی و سارور، 2003؛ سارور و همکاران، 2003؛ سارور، وادن و ویتاکر، 2002؛ وون سوئت، کوالم، اسکلبرگ و رولد، 2011). به طور مشابه، در نمونه¬های غیرجراحی، نارضایتی بیشتر از بدن با نگرش¬های مثبت نسبت به جراحی زیبایی مرتبط است
(هندرسون-کینگ و هندرسون-کینگ، 2005؛ سارور و همکاران، 2005؛ اسلویک و تیگمان، 2010). با این حال، نگرانی¬های شکل بدن به طور جداگانه رشد نمی¬کنند، بلکه نتیجه¬ی تاثیرات گسترده¬تر اجتماعی-فرهنگی است (تامپسون، هینبرگ، آلتابه و تنتلف-دان، 1999). بنابراین، مدل¬های اجتماعی-فرهنگی ممکن است یک چارچوب مناسب برای مطالعه تاثیرات بر نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی ارائه دهد.
https://drmofrad.com/
مدل¬های اجتماعی-فرهنگی (تیگمان، 2012) که در اصل برای توضیح نگرانی¬های شکل بدن و خوردن دارای اختلال ایجاد شد، از آن زمان به سایر پدیده¬ها مانند رفتار برنزه کردن پوست اعمال شده است (کافری، تامپسون، یاکوبسن و هیلهوس، 2009). یکی از مدل¬های اجتماعی-فرهنگی سودمند، مدل نفوذ سه جانبه است (کری، ون دن برگ و تامپسون، 2004؛ تامپسون و همکاران، 1999) که پیشنهاد می¬کند ایده¬آل¬های زیبایی توسط سه تاثیر اصلی اجتماعی-فرهنگی، یعنی همسالان، والدین و رسانه تقویت شده و انتقال می¬یابد (تامپسون و همکاران، 1999). این تاثیرات اجتماعی-فرهنگی اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر نارضایتی از بدن و اختلال خوردن دارد. مسیر غیرمستقیم شامل دو واسطه (میانجی) است: درونی¬سازی ایده¬آل¬های ظاهری و مقایسه ظاهر (کری، ون دن برگ و همکاران، 2004؛ تامپسون و همکاران، 1999). در اینجا دو مورد خاص از تاثیرات اجتماعی-فرهنگی، یعنی رسانه (تلویزیون و تبلیغات) و همسالان (گفتگوهای دوستانه) را مورد بررسی قرار دادیم. تاثیر والدین، برای زنان بالغ کمتر مورد توجه قرار گرفت.
شکی نیست که رسانه¬ها جراحی زیبایی را به طور فزاینده¬ای برجسته می¬کنند. به عنوان مثال، روش¬های جراحی زیبایی، مرکزیت تعدادی از برنامه¬های تلویزیونی واقع¬گرایانه مانند روتوش مفرط و بدن¬های خجالت آور است. مطالعات متعدد نشان داده است که قرار گرفتن در معرض این نوع برنامه¬ها پیش¬بینی¬کننده توجه زنان به جراحی زیبایی است (مثلاً مارکی و مارکی، 2010؛ اسپری، تامپسون، سارور و کش، 2009). با این حال، انواع دیگری از برنامه¬های تلویزیونی نیز ممکن است نگرش¬های زنان نسبت به جراحی زیبایی را با تاثیرگذاری بر میزان نارضایتی آنها از بدن که انگیزه اصلی جراحی زیبایی است، تحت تأثیر قرار دهند. به عنوان مثال، اسلوک و تیگمان (2011) گزارش دادند که تماشای یک سری برنامه¬های تلویزیونی متمرکز بر ظاهر با نارضایتی از بدن در یک نمونه از زنان میانسال همراه بود.
در کنار افزایش تمرکز بر جراحی زیبایی در برنامه¬های تلویزیونی، اخیراً افزایش قابل توجهی در حجم تبلیغات برای جراحی زیبایی صورت گرفته است (هنینک-کامینسکی، رید و کینگ، 2010). تحقیقات نشان می¬دهد که اکثریت زنان در معرض تبلیغات جراحی زیبایی قرار گرفته¬اند (براون، فرنهان، گلانویل، و سوامی، 2007؛ دلینسکی، 2005)، اما اینکه چگونه این تبلیغات به طور بالقوه بر نارضایتی از بدن زنان و نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی تاثیر دارد، هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است.
ما همچنین تلاش کردیم یک شکل خاص از تاثیر همسالان، یعنی گفتگوها با دوستان در خصوص ظاهر و نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی داشته باشیم. جونز، ویگفوستوتیتر و لی (2004) پیشنهاد کرده¬اند که گفتگوها در خصوص ظاهر با دوستان باعث شده تا توجه به ظاهر به عنوان یک مسئله مطرح شود، اهمیت آن را تقویت کرده و از ایده¬آل-های ظاهری حمایت کند. مطالعات متعددی نشان داده است که گفتگوهای بیشتر با دوستان درخصوص ظاهر با افزایش نارضایتی از بدن همبستگی دارد (مثلاً کلارک. تیگمان، 2006؛ جونز و همکاران، 2004؛ شروف و تامپسون، 2006) و ما پیشنهاد کردیم که این امر به افزایش بیشتر نگرش¬های مطلوب به جراحی زیبایی منجر می¬شود.
به عقیده ما، تنها یک مطالعه منتشر شده به طور صریح مدل تاثیر سه جانبه نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی را مورد آزمایش قرار داده است. مِنزِل و همکاران (2011) تأثیر فشار درک شده برای جراحی زیبایی از رسانه¬ها، همسالان، شرکاء و والدین بر نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی در نمونه¬ای از دانشجویان دختر و پسر مورد بررسی قرار دادند. در حمایت از مدل پیشنهادی تاثیر سه جانبه، منزل و همکاران (2011) دریافتند که فشارهای درک شده برای انجام عمل جراحی زیبایی به طور مستقیم و غیرمستقیم به نگرش¬¬های مثبت نسبت به جراحی زیبایی مرتبط است. فشارهای درک شده به طور غیرمستقیم به وسیله افزایش درونی¬سازی و کاهش رضایت از بدن کار می¬کنند. با این حال، متغیرهایی مانند فشار درک شده، ادراک فرد از میزان تاثیر رسانه¬ها، خانواده¬ها و همسالان را ارزیابی می¬کنند. بنابراین، فشار درک شده می¬تواند ویژگی¬های فرد را بیشتر منعکس کند تا اینکه به عنوان یک معیار مواجهه با این تاثیرات در نظر گرفته شود (تیگمان، 2006). مطالعه حاضر با هدف توسعه¬ی یافته¬های منزل و همکاران (2011) با بررسی تاثیرات گزارش شده رسانه¬ها و همسالان انجام شد. علاوه بر این، دومین واسطه اجتماعی-فرهنگی پیشنهاد شده، یعنی مقایسه ظاهر، را وارد کردیم. این مدل فرض می¬کند که وقتی زنان ظاهر خود را با اَشکال ایده¬آل شده در رسانه¬ها مقایسه می¬کنند، تقریباً همیشه خودشان را فاقد آن می¬دانند و ناراضی می¬شوند.
به طور خلاصه، مطالعه حاضر با هدف آزمون یک مدل اجتماعی-فرهنگی پیچیده¬تر برای نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی صورت گرفته است. به ویژه، ما پیش¬بینی کردیم که مواجهه بیشتر با رسانه¬ها (برنامه¬های تلویزیونی مرتبط با جراحی و مرتبط با ظاهر و تبلیغات مرتبط با جراحی) و تاثیر همسالان (گفتگوهای دوستان) با نارضایتی بیشتر از بدن و به نوبه خود با نگرش¬های مطلوب¬تر نسبت به جراحی زیبایی همبستگی دارد. با توجه به مدل تاثیر سه جانبه، درونی¬سازی ایده¬آل¬های ظاهری و مقایسه ظاهر، واسطه¬گری ارتباطات بین مواجهه با رسانه/ تاثیر همسالان و عدم رضایت از بدن و نگرش¬ها نسبت به جراحی زیبایی پیش بینی شد.
https://drmofrad.com/fa/Home/Articles/2/1/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C
بخش اول
منبع :
The role of media and peer influences in Australian women’s attitudes towards cosmetic surgery
Gemma Sharp∗, Marika Tiggemann, Julie Mattiske School of Psychology, Flinders University, Adelaide, South Australia 5001, Australia